
“نی شی ون “دوستانش را به خانه دعوت کرد ،برای شام قطعه ای گوشت چرب و آبدار پخت و ناگهانفهمید که در خانه نمک ندارد.
پسرش را صدا زد :«برو به ده و نمک بخر.اما به قیمت؛نه گران تر نه ارزان تر.»
پسر تعجب کرد :«پدر می دانم که نباید گران تر بخرم .اما اگر توانستم ارزان تر بخرم ،چرا کمی صرفه جویی نکنیم؟»
پدر گفت :«این کار در شهری بزرگ قابل قبول است .اما در جایکوچکی مثل ده ما ،باعث از بین رفتن همه ی ده می شود .»
مهمانان که این حرف را شنیدند،پرسیدند که چرا نباید نمک را ارزانتر خرید.
نی شی ون پاسخ داد :«کسی که نمک را زیر قیمت می فروشد ،حتما به شدت به پولش احتیاج دارد.
کسی که از این موقعیت سواستفاده کند،نشان می دهد که برای عرق جبین و سعی و تلاش اودر تولید نمک ،احترامی قایل نیست.
مهمان ها گفتند :«اما این مساله ی کوچک که نمی تواند دهی را ویران کند.»
او گفت :«در آغاز دنیا هم “ستم “کوچک بود .اما آمدن هر ستم از پس ستم دیگر ،به روند فزاینده منجر شد .همیشه فکر می کردند مهم نیست ،تا کار به جایی رسید که امروز رسیده است .»
«از کتاب قصه هایی برای پدران ،پسران ،نوه ها
نوشته پائولو کوئلیو