هر چه قدر هم آدمهای متفاوتی اطرافتان باشد، باز هم هیچ کس جایدیگری را نمیگیرد.
اینکه پدر درونگرای جدیت، بعد از صرف غذایی که تو پختی، سرش را کج کند وچشمش را ببندد که یعنی عالی بود، یک طرف
اینکه پسرت بعد از خوردن یک غذای من درآوردی که آخر سر با پنیر تزئینش کردی، بگوید این بهترین غذایی بود که خوردم، طرف دیگر
هیچ آدمی از ازل تا ابد وجود ندارد که جای دیگری را بگیرد. هر کسی در قلب ما جای خودش را پیدا میکند.
قلب چیز عجیبی است، نه پهنا دارد نه درازا؛ برای هر کسی جا پیدا میکند؛ اما گاهی برای یکی چنان بیعرض و طول میشود که تصورمیکنی شده به اندازه یک مورچه یا دانه برنج.
گاهی هم چنان عمیق میشود که کسی چنان درش غرق میشود که نشانی ازش یافت نمیشود.
اما سرانجام هر کسی جای خودش را میگیرد؛ هرچند کوچک و ناپیدا یا بسیار بزرگ و وسیع.
مهم این است که چه کسی لحظه های بیشتری، سرزمین قلبمان را مالک باشد.