امروز در دوره سمپوزیوم توسعه فردی، بحث داشتن اهداف سالانه و ماهانه مطرح شد. اینکه لزوم داشتن اهداف کافی نیست و حتی نوشتن صرف آنها هم منجر به حصول آنها نمیشود. برای اینکه بتوانیم اهدافمان را عینی و دست یافتنی کنیم باید عملکرد روزانهمان را منطبق بر آن اهداف بچینیم. برای این منظور باید در لحظات مختلف روز از خود بپرسیم که آیا اقدام الان و یا عملی که مشغول به آن هستم در جهت پیشبرد اهدافم مناسب است یا نه؟
بنابراین باید اولویتهای روزانهمان مبتنی بر هدفهای ماهانه و سالانهای باشد که تعیین کردهایم. مثلا اگر برای خود درآمدی ماهانه با مبلغ دوازده میلیون تومان در نظر گرفته باشید، باید روزانه درآمدی بالغ بر چهارصد هزار تومان بدست آورید.
من به عنوان یک زنِ عاشقِ توسعه فردی که وظایف سنگین همسری، مادری، خانهداری، اشتغال در خارج از خانه، رسیدگی به امور اجتماعی و وظایف فرهنگی را برعهده دارم، باید برنامه اهدافم بسیار جامع و کامل باشد. باید تمام اموری که منجر به توسعه فردی و رضایت از عملکردم در تمام حوزهها میشود را در نظر بگیرم.
من همان قدر که علاقهمند به رشد شخصیت و موقعیت خود هستم، علاقهمند به مادرِ کافی بودن، همسرِ همراه بودن هم هستم. در واقع نمیخواهم به بهانه رشد و توسعه فردی، لذت انجام امور دیگر را از خود سلب کنم. بنابراین برنامه ماهانه خود را در قسمتهای کلی فردی، خانوادگی و اجتماعی در نظر گرفتم. سپس این کلیات را در برنامه روزانه خود تعمیم دادم. به این ترتیب موظف شدم تا در طول روز ساعاتی را برای خانواده و امور اجتماعی و البته خلوت شخصی در نظر بگیرم.
به این صورت دیگر هیچ کدام از برنامهها بهانهای برای در رفتن از زیر کارهای دیگر نیست. من میتوانم با فراغ بال بیشتر و بدون عذاب وجدان از صرف وقت و انرژی برای خود، به کارها و برنامههای شخصیام برسم.
به این ترتیب در بیشتر ساعات شبانهروز وقتی از خودم میپرسم که عملکردم برای رسیدن به هدفم درست است، در اکثر مواقع پاسخ مثبت است و پرت زمانی بسیار کمتری برای هدر دادن در کارهای نامعقول و یا غیرضروری دارم.