چسبندگی عقاید

تا به حال سعی کرده‌اید کارهایی را که برایتان عادت شده، با شکل متفاوت انجام دهید؟ مثلا با دست مخالف غذا بخورید یا مسواک بزنید یا اینکه مسیر همیشگی پیاده‌روی ‌تان را تغییر دهید یا حتی استفاده از یک کلمه‌ای که در طول روز بسیار به کار می‌برید را کم و یا حذف کنید؟ من […]

تا به حال سعی کرده‌اید کارهایی را که برایتان عادت شده، با شکل متفاوت انجام دهید؟ مثلا با دست مخالف غذا بخورید یا مسواک بزنید یا اینکه مسیر همیشگی پیاده‌روی ‌تان را تغییر دهید یا حتی استفاده از یک کلمه‌ای که در طول روز بسیار به کار می‌برید را کم و یا حذف کنید؟

من چند وقت پیش با مطالعه یک مقاله درباره عملکرد مغز و عادت‌هایی که این عملکرد را کم‌تحرک و کند می‌کنند، برای دوری از پیری مغز، سعی کردم تا از دست چپم استفاده بیشتری بکنم.
مثلا موقع مخلوط کردن مواد غذایی در ماهیتابه از دست چپم استفاده کردم.
به نظر کار راحتی می‌آمد ولی در واقع بسیار سخت و تا حد زیادی غیر ممکن بود.
به محض اینکه تمرکزم کم میشد، می‌فهمیدم که قاشق در دست راستم قرار دارد.
چندین بار تکرار شد و من دوباره تلاش کردم. با اینکه قاشق وزنی نداشت اما دست چپم خسته بود و من درد را در آن احساس می‌کردم؛ انگار که یک وزنه سنگین را بلند کرده باشم.
ذهنم مرتب حواسم را پرت می‌کرد و یا شروع می‌کرد به شلوغ کردن در سرم و هزار دلیل می‌آورد برای دفاع از دست چپم.

خلاصه به هر ترتیب بود کار را به اتمام رساندم و بازوی چپم که درد درش می‌پیچید را فشار دادم
و همین حین با خودم فکر کردم که در ذهنم چقدر تصورات، باورها، عقاید و حتی قضاوت‌های اشتباه است که ذهنم برای استفاده از آنها و پایبندی بهشان، مصر و جاهل است.

و چقدر من بجای تفکر، خود را به عقاید و باورها دلخوش کرده‌ام.
عقایدی که آنقدر در ذهنم رسوخ کرده‌اند که به صورت آگاه یا ناخودآگاه، نسبت بهشان تعصب دارم.
اما این را هم فهمیدم که همیشه برای تغییر، فرصت است. در هر سن و هر شرایطی که باشیم باز هم راهی برای دوباره نگریستن و دوباره فکر کردن است.
لازمه‌اش کمی مکث است و مرور کردن راهی که آمده‌ایم.
شاید نیاز باشد مسیر را تغییر دهیم و یا تجهیزات متفاوتی برداریم.

2 پاسخ به “چسبندگی عقاید”

  1. محمدرضا گفت:

    سلام خیلی عالی دقیقا مثل جمله بودا که میگه انچه را شنیده اید باور نکنید به سنت اعتقاد نداشته باشید و به صاحبان خرد و معلمان و بزرگان اعتقاد نداشته باشد مگر پس از تجزیه و تحیل و هماهنگ بودن با منطق و وقتی که ان را مفید برای خود و دیگران دانستید ان را بپذیرید و با ان زندگی کنید

    • ممنون از نظر و مطلب مفیدی که اضافه کردید. متاسفانه سیستم آموزش و حتی پرورش هنوز بر پایه تک محوری است و اجازه نافرمانی نمی‌دهد تا از خلال آن خلاقیت و تفکر شکل بگیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و پشتیبانی : آسان پرداز