دیروز پادکست جدید رادیو راه با موضوع درونگرایی را گوش دادم. با توجه به درونگرا بودن خودم، موضوع برایم جذاب بود. نکته بسیارجالب این بود که گفتند افراد برونگرا برای شادی بیشتر تلاش میکنند و افراد درونگرا برای اینکه رنجی را کمتر کنند، اقدام به انجام کاریمیکنند.
در طول زندگیام بارها و بارها حتی از نزدیکترین افراد زندگیم شنیدم که “تو که سنگی” یا “سوده که احساس نداره” و بعدها که مادرشدم و هر بار که بچههایم با مشکلی مواجه شدند و یا آسیبی دیدند و من با ناراحتی توی سرم نزدم، خیلی از نزدیکان غیرمستقیم بهمفهماندند که خیلی مادر مهربان و دلسوزی نیستم.
همیشه با خودم کلنجار میرفتم تا از احساساتی که در درونم جریان دارد برای دیگران حرف بزنم و یا واکنش بزرگتری نسبت به مسائلپیرامونم نشان دهم. اما واقعیت این بود که ابراز احساسات برای من کاری بسیار دشوار بود؛ در حالیکه نسبت به سایرین من در سطحبسیار بالاتری تحت تاثیر قرار میگرفتم.
گاهی تلاش کردم تا به دیگران ثابت کنم که من هم دارای احساس هستم و حتی حساسیتم نسبت به موضوعها خیلی عمیقتر و ماندگارتراست؛ اما حتی این تلاش هم برای من خوشایند نبود.
از یک جایی به بعد دیگر به نظر دیگران اهمیتی ندادم. چون نسبت به خود، احساسات و تفکرم آگاه بودم، به نظرم میزان واکنشم بهمسائل منطقی و کافی بود.
اتفاقا بعد از تکمیل همین آگاهی، در مسیر نوشتن، جدیتر قدم برداشتم تا هر آنچه در دل و ذهن داشتم و تمام احساساتی که نشانندادم و تمام دلسوزیهایی که بروز ندادم را در قالب یادداشت و یا داستان بنویسم.
با شما که بیشتر آشنا شدم، علامتهای درونگرایی را در شما هم مشاهده کردم. علیرقم شخصیت اجتماعی و تعاملات گروهی با دوستانکه سر کلاس دارید، شرکت نکردن در مجالس و دورهمیهای اهل قلم و یا ابراز احساسات بوسیله نوشتن و نوای غمانگیزی که در بیسصدایتان هست حتی وقتی مزاح میکنید و میخندید، نشان از لایه دیگری در شما دارد که در ظاهر بروز نمیکند و یا اندکی از آن مثلتاج خروسی از لابلای پیراهن، خودنمایی میکند.
میدانم درونگرا بودن، گاهی آنقدر سخت است که دنیا را تیره و تار میکند؛ اما شاید اگر درونگراها نبودند، جزئیاتی از هستی کشفنمیشد و با نگاهی متفاوت بیان نمیشد.
دیروز بعد از شنیدن پادکست مطمئنتر شدم که شما هم هر قدمی که برمیدارید برای کم کردن رنجی است.
امیدوارم قلمتان همیشه سبز و گرم باشد تا بتوانید محکمتر پا روی لکههای سوخته وجودتان بگذارید، لبخند بزنید، بنویسید و مسئولیتخلیفهگیتان بیشتر و مستدام تر ادامه دهید.