سختی یا خستگی روح

در رشته ‌های مهندسی ساختمان مثل عمران و معماری، مبحثی وجوددارد به نام خستگی سازه. خستگی سازه در اثر بار متناوب و فشار زیاد در طول زمان اتفاق میفتد. همین چند سال پیش بود که پلی در نیویورک فرو ریخت بخاطر همین خستگی. حالا ببینید جنست از فولاد هم که باشد یک جایی کم میاری […]

در رشتههای مهندسی ساختمان مثل عمران و معماری، مبحثی وجوددارد به نام خستگی سازه.

خستگی سازه در اثر بار متناوب و فشار زیاد در طول زمان اتفاق میفتد.

همین چند سال پیش بود که پلی در نیویورک فرو ریخت بخاطر همین خستگی.

حالا ببینید جنست از فولاد هم که باشد یک جایی کم میاری و از خستگی مینشینی؛

پس فولاد هم به آن اندازه که تعریف می‌کنند، محکم و تودار نیست.

اما انسان که باشی قویترین هستی روی زمین. از آسمان و خاک هم که بر سرت بریزد، لشکر عجوج و مجوج هم بهت حمله کنند، باز همفرو نمی‌ریزی.

بعد از هر اتفاق ناگواری به خیالمان می‌رسد که دیگر این نقطه آخر است اما در کمال ناباوری می‌بینیم که هنوز جان در تن داریم و نفسمی‌کشیم.

شاید دلیلش این است که ما به قدرت لایتناهی خودمان ناآگاهیم.

من فکر می‌کنم خستگی انسان، ذهنی است نه روحی.

در حقیقت این ذهن است که مدام و با هر پیشامدی بهمان دستور می‌دهد و تلقین می‌کند که دیگر توان ادامه نداریم و به آخر خطرسیدیم.

اما روحمان هر بار نجاتمان می‌دهد و  دستمان را می‌گیرد و مثل مادر دوباره قدم برداشتن را یادمان می‌دهد.

بی‌جهت نیست که انسان، جانشین قرار داده شده .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و پشتیبانی : آسان پرداز