هر کسی رویاهای خودش را داره ؛رویاهای زیادی که از بچگی شکل می گیرند .ولی خیلی از آنها در طول زمان فراموش می شوند. از نظر من رویایی که فراموش بشود ،رویای شخصی نیست بلکه یک آرزوی زودگذره که تا مدتی انسان را به خودش مشغول می کنه و بعد در کوچه های کودکی […]
به اشتراک بگذارید :
هر کسی رویاهای خودش را داره ؛رویاهای زیادی که از بچگی شکل می گیرند .ولی خیلی از آنها در طول زمان فراموش می شوند. از نظر من رویایی که فراموش بشود ،رویای شخصی نیست بلکه یک آرزوی زودگذره که تا مدتی انسان را به خودش مشغول می کنه و بعد در کوچه های کودکی پشت سر گذاشته می شه و فراموش می شه.اما رویای شخصی رویایی است که نه تنها در ذهن ما شکل می گیره بلکه در رفتار و اعمال ما هم کاملا پدیدار میشه و شما از انجام دادن آن هرگز خسته نمی شوید و اگر ساعتها به آن بپردازید آنچنان در انجام آن غرق خواهید بود که متوجه گذر زمان نمی شوید. رویای شخصی من نوشتن است .البته من خیلی وقت نیست که رویای خودم را پیدا کردم.در واقع بعد از خواندن یک کتاب که شخصیت اصلیش به رویایی که از بچگی در سر داشت رسید ؛من خیلی فکر کردم و دنبال یک مسیر مشخص گشتم که از بچگی تا الان ادامه داشته باشه و بالاخره پیداش کردم «نوشتن» بله نوشتن همیشه همراه من بوده است به شکلهای مختلف از نوشتن کارهای روزمره گرفته تا نوشتن خاطرات و داستانک های ذهنی.برای شروع حرفه ای از ساختن وب سایت شروع کردم تا همه نوشته هام رو از دفترچه هام خارج کنم و به دیگران نشان بدم .به امید روزی که همه به رویای شخصی خودشان نزدیک و نزدیک تر بشوند.
دلیل نوشتن برای هر کس منحصربفرد است.
نوشتن برای من یعنی برون ریزی درونیاتیست که گاه همچون شهدِ معطر ،شیرین و دلپذیرند و گاه چنان تلخ می شوند که باید خوراک زباله های نه شب شوند و به دست رفتگر مهربان به سفر بی بازگشت فرستاده شوند.
نوشتن یعنی رویارویی «من» با «خود». تقابلی که در زمان سوار شدن «من» بر قطار تکبر پیش می آید . «من» مغرورانه آنچنان با سر و صدای گوشخراشی می تازد که مرهمی جز نوشتن برای تنهایی اش نیست .
برای «من» مینویسم تا بذر مهر و آگاهی را در برهوت سیری ناپذیرش بکارم.