دلیل نوشتن برای هر کس منحصربفرد است. نوشتن برای من یعنی برون ریزی درونیاتیست که گاه همچون شهدِ معطر ،شیرین و دلپذیرند و گاه چنان تلخ می شوند که باید خوراک زباله های نه شب شوند و به دست رفتگر مهربان به سفر بی بازگشت فرستاده شوند. نوشتن یعنی رویارویی «من» با «خود». تقابلی که در زمان سوار شدن «من» بر قطار تکبر پیش می آید . «من» مغرورانه آنچنان با سر و صدای گوشخراشی می تازد که مرهمی جز نوشتن برای تنهایی اش نیست . برای «من» مینویسم تا بذر مهر و آگاهی را در برهوت سیری ناپذیرش بکارم.
من متعقدم به تعداد آدمها، جهانهای متفاوت وجود دارد. طبیعی است که هر کس جهان خود را واقعیتر و زیباتر میداند. حتی به نظر من
بالاخره آخر هر جمله خبری باید نقطه گذاشت و رفت سرخط. حالا اینکه در حین خواندن یا تمام شدن چه بلایی بر سر لحظهها و
خیال نکنی حالا که افتادی اینجا، خوشحالم. به زور اومدم. یعنی دلم سوخت واست. شایدم واسه خاطر این صداست که تو گوشم میپیچه. دلم آتیشه.
با اسکرول موس، لیست پرداختیها را بالا و پایین کردم تا کسری سی میلیونی را پیدا کنم. دختر حسابدار هم سر در نیاورد. آقای قائم
آخرین دیدگاهها