انسان بی‌رفیق

امروز مستندی از جناب کیارستمی می‌دیدم و یاد فیلم بی‌نظیر “خانه دوست کجاست” و محمدرضای معروف نعمت‌زاده در ذهنم زندهشد.  مضمون فیلم با سوال این روزهایم درباره “معنای زندگی” خیلی نزدیک بود. اینکه یک پسر دبستانی تمام خطرات را به جان بخرد تا رفیقیرا از تنبیه برهاند که فقط همنشینی بر یک نیمکت ملاک دوستیشان […]

امروز مستندی از جناب کیارستمی می‌دیدم و یاد فیلم بی‌نظیرخانه دوست کجاستو محمدرضای معروف نعمت‌زاده در ذهنم زندهشد. 

مضمون فیلم با سوال این روزهایم دربارهمعنای زندگیخیلی نزدیک بود. اینکه یک پسر دبستانی تمام خطرات را به جان بخرد تا رفیقیرا از تنبیه برهاند که فقط همنشینی بر یک نیمکت ملاک دوستیشان بوده است. دوستی که حتی خانه‌اش را بلد نیست.

شخصیت اصلی فیلم با آن قیافه مظلومش بی هیچ چشمداشتی، تنبیه خانواده را به جان می‌خرد تا همکلاسی‌اش که از او جز نامینمی‌دانست را از غضب معلم برهاند.

وچه معنایی بهتر از رفاقت

مفهومی که در دنیای مدرن امروز در بیشتر موارد، تنها پوسته‌ای توخالی از خود به نمایش می‌گذارد و تازه در ازایبدهای بهبستانیمی‌رسد.

حفره بزرگی در بوم زندگی که انسان را در میان صنعت و تکنولوژی پیشرفته، به ماشینی مبدل کرده که تنها حرفه‌اش پیچاندن پیچ خوداست و گاهی حتی تحمل خویش را هم ندارد.

انسان مدرن دچار مرضفردیتشده و دیگران برایش مفهومی ندارند مگر در جهت سودرساندن به او.

اما روزی می‌رسد که احساس پوچی به او فشار خواهد آورد و ذات طبیعی خود را ماشینی می‌بیند که در میان چرخ‌دنده‌ها گیر کرده وجزئی از صنعت شده است و اگر سریعتر به داد خویش نرسد، در میان انبوه ظواهر بی‌معنا یا تک معنا دفن می‌شود.

تنوع طلبی و سخت‌گیری موارد دیگری هستند که رفاقت‌ها را کمرنگ کرده‌اند. انسانها درگیر نمایش دادن شدند؛ نمایشی از تمام چیزهایعالی که حسرت و غبطه دیگران را بهمراه دارد.

نمایشی از شادی های کاذب، اندام مناسب، مشغولیات خوشایند، حرفه‌هایی متنوع و بسیاری از چیزهایی که برای به رخ کشیدن دیگرانکافی است.

این نمایشها، دیواری اطراف انسان امروز کشیده است و ترس از برملا شدن این نقاب‌های دروغین، هر لحظه دیوار را ضخیم‌تر وغیرقابل نفوذ می‌کند.

انسانها به سرعت در حال دور شدن از هم هستند و به شدت نیازمند یاری هستند؛اما دستانش را مغرورانه مشت کرده و در جیب خودپنهان کرده است. اما در دل لهله می‌زند تا رفیقی نیم نگاهی به عمق چشمانش داشته باشد و حقیقت وجود او را بفهمد.

اما دریغ که هیچ کس برایش رفیق نیست تا خودش دست خویش را نگیرد و از میان مرداب تنهایی بیرون نکشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و پشتیبانی : آسان پرداز