بی‌تعصب لذت ببریم

همیشه از نوجوانی جز تماشاچی‌های ثابت والیبال بودم. یکی از دلایل مهم آن، آشنایی از بچگی با این ورزش بواسطه فعالیت پدرم در این زمینه بود و دلیل دومش آمدن یک نسل جدید و حرفه‌ای بود که رویکردی تازه را وارد سیستم ورزشی کرد. همیشه از دیدن این ورزش گروهی زیبا لذت بردم یا ناراحت […]

همیشه از نوجوانی جز تماشاچی‌های ثابت والیبال بودم. یکی از دلایل مهم آن، آشنایی از بچگی با این ورزش بواسطه فعالیت پدرم در این زمینه بود و دلیل دومش آمدن یک نسل جدید و حرفه‌ای بود که رویکردی تازه را وارد سیستم ورزشی کرد.

همیشه از دیدن این ورزش گروهی زیبا لذت بردم یا ناراحت شدم یا حرص خوردم و عصبانی شدم؛ اما امسال در بازیهای لیگ جهان ۱۴۰۰ بیش از هر موقع دیگری لذت بردم. با اینکه تیم ایران در رنکینگ جهانی چند پله سقوط کرد و شش بازی پشت سر هم باخت. با اینکه اکثر ایرانیهایی که این بازیها را دنبال می‌کردند، عصبانی بودند و حتی دیگر بازیها را تماشا نمی‌کردند. اما من بیشتر از همیشه عاشق این دوره از بازیها شدم.

از تمام بازیها لذت بردم و حتی بیشتر از آنهایی که تیم ایران باخت. شاید کمی لجوجانه به نظر برسد اما من برای این احساس چند دلیل داشتم.

اول اینکه سعی کردم تعصب را کنار بگذارم. درست است که اگر ایران می‌بُرد، لذت بیشتری می‌بردم اما وقتی نتیجه‌گرایی را کنار گذاشتم، توانستم روح تلاش و استقامت را در بچه‌های والیبال ببینم. بچه‌هایی که جدیدا وارد تیم ملی شدند و با غیرت و حرفه‌ای برای انجام یک بازی زیبا تلاش کردند. این نشان می‌داد که با کنار رفتن تیم قبلی، نسل جدیدی هستند که این مسیر را پرقدرت ادامه می‌دهند.

دوم اینکه معنای لذت را برای خودم تغیر دادم. دنبال بردن نبودم. جزئیات بازی را نگاه کردم و از گرفتن هر امتیاز بسیار لذت بردم و البته از تلاش تیم مقابل و حرفه‌ای بودن‌ آنها هم نهایت حظ را بردم.در واقع با دیدن یک بازی حرفه‌ای و پرشور، لحظات فرحبخشی برای خود ایجاد کردم.

سوم اینکه چون بازیها را با پسرم می‌دیدم، به عنوان یک مادر باید به او یاد می‌دادم که از شکست فرار نکند. خیلی‌ها به محض اینکه چند امتیاز عقب می‌افتادند، باقی بازی را نگاه نمی‌کردند. اما من مصرانه پسرم را واداشتم تا تمام بازی را با جزئیات ببیند و اگر قرار است به شکست هم برسد، آن را با تمام وجود لمس کند. در این مورد هم موفق بودم چون بعد از بازیهای آخر، پسرم از دیدن بازی لذت برده بود.

شاید این نوع نگاه من به خاطر بزرگتر شدن باشد؛ البته نه لزوما از نظر سنی؛ چون خیلی از افراد با سن بالا هم هنوز متعصب هستند. در طول این سالها سعی کردم با وسیع‌تر کردن نگاه و متفاوت کردن نگرشم نسبت به موضوعات مختلف، دیدگاه مناسب‌تری نسبت به پیرامونم پیدا کردم. در واقع من نوع نگاه و تفکرم را تغییر دادم و توانستم با فراغت و لذت بیشتری بازیها را دنبال کنم.

تعصب، خصلت بسیار خوبی است که در وجود هر انسانی هست مخصوصا ایرانیها؛ اما خیلی از زمانها باید آن را کنار گذاشت و به ارزشهای دیگری توجه کرد. مثلا در همین بازیها بهتر بود بجای تعصب برای برنده شدن، ارزش تربیت نسل جدید در این ورطه را ببینیم و تلاشی که آنها انجام می‌دادند تا امتیاز بگیرند مخصوصا در بازیهای سختی که فاصله امتیاز زیاد می‌شد.

 

بیشتر بخوانیم

تعصب بینا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و پشتیبانی : آسان پرداز