کارل گوستاو یونگ میگوید در مناطقی از غرب آفریقا، وقتی کسی کار ناپسندی انجام می دهد او را به مرکز دهکده می برند و برای دو روز، تمام اعضای قبیله او را احاطه می کنند و درباره ویژگیهای خوب و مثبت آن فرد حرف می زنند.
آنها معتقد هستند که هر فرد ذاتا خوب است ولی گاهی هم اشتباهاتی مرتکب می شود که در واقع درخواست کمک است. افراد قبیله کنار هم در این آیین جمع می شوند تا به فرد، خوبی ذاتی اش را یادآوری کنند.
اعتقاد جمعی این است که این حمایت، از هر نوع تنبیه و خجالت زده کردن فرد بهتر است. آنها این حرکت را “اوبونتو” به معنی “انسانیت با یکدیگر و تمام موجودات زنده” می نامند.
فطرت همه انسانها پاک است اما هیچ کس از داشتن ویژگیهای منفی و یا اشتباهات رفتاری، مصون نیست. البته همین جمیع اضداد است که از انسان، انسان می سازد.
همه ما برای برقراری ارتباط با یکدیگر نیاز به برقراری روابط روانی داریم . برای این منظور بسیار بهتر است که توجه خود را به نکات مثبت یک شخص معطوف کنیم. این کار سبب میشود هم ذهنیت ما نسبت به او با آن ویژگیِ خوب شکل بگیرد و هم او نسبت به خود دارای یک احساس خوشایندتر باشد و بتواند خود را در همان راستا پیش ببرد.
از روزی که این نکته را آموختم اسامی آدمها را در لیست تلفن و دفترچهام با یک ویژگی مثبت ذخیره کردهام تا هنگام برقراری ارتباط با آنها معیار قضاوتم بر پایه برچسبی نیک، اتفاق بیفتد.