در دوران دانشجویی یک روز یکی از اساتید اخلاق که درباره ورودی های شنوایی صحبت می کردند، گفتند حواستان باشد مجوز ورود چه چیزهایی را به گوش خود می دهید. ایشان معتقد بودند یکی از بهترین اصوات، موسیقی است اما نه هر موسیقی ای.
می گفتند که از کودکی به شنیدن هر صدایی عادت کنید، تا آخر عمر گوش و ذهنتان همان سبک را می پسندد.
پدرم همیشه روی انتخاب موسیقی حساس بود. از بچگی گوش ما به آهنگ های سنتی و اصیل ایرانی و بختیاری عادت کرده بود. تا جایی که به خاطر دارم توی ماشین یا عصر جمعه صدای زیبای استاد شجریان در فضا طنین انداز بود. دیگر بعد از آن ما هم با آواز ایشان به ملکوت می رفتیم.
یک بار دوستی موسیقی اصیل مان را با موسیقی ژاپنی مقایسه می کرد و به تمسخر می گفت که ژاپنی ها با یک کلمه در موسیقی کلی مفهوم منتقل می کنند اما در آهنگ های سنتی ایرانی یک ربع فقط های های و هو و هو می گویند تا تازه برسند به گفتن کلمه.
اوایل منم به فکر رفتم و این موضوع را ایراد می دیدم اما با کمی تفکر و دقت بیشتر فهمیدم راز بزرگ اصالت موسیقی ما همین است. در واقع آن های و هوی در ابتدا روح و ذهن انسان را آماده پذیرش می کند بعد یک صدای ملکوتی، وجودش را از خاک بلند میکند.
حتما شما هم سابقه قرار گرفتن در این موقعیت ها را دارید. مواقعی که دلتان گرفته بود و هیچ پناهی نداشتید، یک موسیقیِ درست، مثل آغوش مادر شما را در بر گرفت و روحتان را نوازش کرد تا آرام شوید.
حالا چند روز پیش ویدئویی دیدم از شِبه آدمی که موسیقی را منشا درد و مرض میدانست. هر نوع موسیقی به عقیده ایشان دردی را در بدن ایجاد میکرد.
دلم برای روحش سوخت. روحی که در بند او اسیر است و نمیتواند هر از چند گاهی سری به ماوای خود بزند و از این محبس خاکی رهایی یابد.
کاش ایشان هم رفرنسی از مطالعاتشان می دادند. همانطور که در مقابل آنها تحقیقات گسترده ای در زمینه موسیقی درمانی و تاثیر موسیقی مناسب روی هوش کودکان و تاثیرات عمیق دیگر وجود دارد.
به نظر من و با استناد به تجربه شخصی و تحقیقات موجود اطمینان دارم که یکی از راههای توسعه فردی و حتی اجتماعی، شنیدن موسیقی صحیح و عمیق است.